گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
علوم اسلامی
جلد اول
علم و ادراك


انسان در خود حالتی می‏يابد كه نام آن حالت را علم يا ادراك يا دانايی‏
يا آگاهی و امثال اينها می‏گذارد . نقطه مقابل علم و ادراك ، جهل و
ناآگاهی است .
ما وقتی كه شخصی را كه تاكنون نديده بوديم می‏بينيم ، يا شهری را كه‏
تاكنون نرفته بوديم ، مشاهده می‏كنيم ، احساس می‏كنيم كه اكنون در خود و
همراه خود چيزی داريم كه قبلا نداشتيم ، و آن عبارت است از تصويری از آن‏
شخص و تصوير يا تصويراتی از آن شهر .
حالت اول ما را كه اين تصويرات را نداشتيم و منفی بود ، جهل می‏نامند
، و حالت دوم ما كه اثباتی است و تصويراتی از آنها داريم و اين‏
تصويرات ، ما را با آن اشياء كه واقعيات خارجی می‏باشند مربوط می‏كنند ،
علم يا ادراك ناميده می‏شود .
پس معلوم می‏شود ذهن ما حالتی شبيه نقش پذيری و صورت پذيری اجسام را
دارد ، با اين تفاوت كه نقشهای اجسام ، آن اجسام را با اشياء خارجی‏
مربوط نمی‏كند يعنی آنها را نسبت به آن اشياء آگاه نمی‏سازد ، اما صورتها
و نقشهای ذهن ، ما را با اشياء خارجی مربوط می‏كند و نسبت به آنها آگاه‏
می‏سازد . چرا ؟ چه تفاوتی در كار است ؟
جواب اين چرا و اين تفاوت را فلسفه می‏دهد نه منطق .
پس علم صورتی از معلوم است در ذهن . لهذا در تعريف علم و ادراك‏
گفته شده :
العلم هو الصوره الحاصلة من الشی‏ء عند العقل . يعنی ادراك عبارت است‏
از صورتی كه از يك شی‏ء در ذهن پديد می‏آيد .
انقسام علم به تصور و تصديق از اين جهت است كه علم ما به اشياء ،
گاهی به اين شكل است كه ذهن ما حكم می‏كند به وجود يا عدم نسبتی ميان‏
اشياء ، يعنی علم ما به شكل قضاوت ميان دو چيز است و حالت قضائی دارد
، و گاهی به اين شكل نيست . اول مثل علم ما به اين كه هوا گرم است يا
هوا گرم نيست ، راستی خوب است ، دروغ خوب نيست . تصديق عبارت است‏
از قضاوت ذهن ميان دو شی‏ء . اين حالت قضائی ذهن را تصديق می‏نامند .
اما ذهن هميشه در ارتباط علمی خود با اشياء ، حالت قضائی به خود
نمی‏گيرد . گاهی آنها را از نظر می‏گذراند بدون آنكه حكمی درباره آنها بكند
. در صورتی هم كه حالت قضائی به خود می‏گيرد و ميان دو شی‏ء حكم می‏كند ،
حكم و قضاوت يك چيز است كه تصديق ناميده می‏شود و صورتهايی كه از محكوم‏
عليه و محكوم به يعنی دو چيزی كه ذهن ميان آنها حكم كرده است ( در ذهن‏
حاصل می‏شود ) چيز ديگر است . صورتهايی كه ذهن ميان آنها حكم می‏كند تصور
است .
پس وقتی كه در ذهن خود حكم می‏كنيم به اينكه هوا گرم است ، آن حكم‏
تصديق است ، و اما صورت ذهنی هوا و صورت
ذهنی گرمی تصور است .
تقسيم علم به تصور و تصديق اولين بار به وسيله حكيم عاليقدر اسلامی "
ابو نصر محمد بن طرخان فارابی " ابداع و عنوان شد و مورد قبول حكما و
منطقيين بعد قرار گرفت . منطقيين اسلامی در دوره‏های متأخر اين تقسيم را
پايه قرار داده ، ابواب منطق را به دو قسم منقسم كردند : قسم تصورات و
قسم تصديقات ، در صورتی كه قبلا ابواب منطق به اين ترتيب از هم جدا
نشده بودند